مجال

کِلاَوس از زیستن و زیسته‌هایش می‌نویسد.

با یادِ مسکوب...

  • ۲۳:۰۱

مسکوب چهارده‌سال است که مرده است. در روزی مثلِ امروز، مرگ، آن «هیچِ سنگین» کیش‌ و ماتش کرد و او هم با خوش‌دلی سر فرود آورد و پذیرفت.

  • ۵۹۲

در یادکرد استاد مرتضی نی‌داوود

  • ۲۳:۳۰

«نواختن تار را از زمان کودکی تا هفت‌سالگی به همت خود و با راه‌نُمایی پدرم تجربه کردم. در همان سال با پدرم هدمت مرحوم آقاحسینقلی رسیدم و از استعدادِ بنده خیلی تعریف کرد. مدتی نزدِ ایشان بودم و دوره‌های مرحوم حسینقلی را تمام فراگرفتم. بعد که دوره‌ی آقاحسینقلی تمام شد، پدر مرا برد به خدمت درویش‌خان.» این توصیف و توضیحِ مختصری‌ست که خودِ استادِ مرتضی نی‌داوود از چگونگی ورودش به موسیقی می‌گوید. پدرش، «بالاخان» نوازنده‌ی تنبک بود و او، وی را وارد دنیای موسیقی کرد و در طیِّ راه، مشوق‌اش بود. باقی هم که از زبان خود استاد ذکر شد. اما مرتضی نی‌داوود، استادِ بزرگ و به‌نام و چیره‌دستِ تار، سازنده‌ی بعضی از مشهورترین ترنانه‌ها و نغمه‌های موسیقی کلاسیک ایرانی‌ست. او را شاید برای «پیش‌درآمدِ بیات اصفهان» بشناسید؛ یا برای تصنیف‌هایی چون «آتش دل»، «روزگار گذشته»، «هدیه‌ی عاشق»؛ یا شاید هم برای چندین و چند ساعت موسیقیِ نابی که برای رادیوی ایران نواخت. شاید هم نه. شاید او را از جاویدان اثرِ پرآوازه‌اش بشناسید: «مرغِ سحر».

با سرِ زلفِ تو، مجموعِ پریشانی خود
کو «مجالی» که سراسر همه تقریر کنم

می‌تونید این مجالِ کلاوس رو با کمکِ آدمک زیر دنبال کنید

followme
Designed By Erfan بلاگِ بیان، باافتخار، نیروبخش به مجالِ مجازی این‌جانب است. کپی، بامنبع یا بدون آن، کار پسندیده‌ایست؛ چیزهای مفید را بی‌پروا کپی و پخش کنید :)